حنظلی spacer

spacer

spacer

۱۳۸۸ آذر ۲۳, دوشنبه

پیش نویس: در عالم خدا، هیچ چیز صعب تر از تحمل مُحال نیست. مثلا تو کتابی خوانده باشی و تصحیح و درست و معرب کرده، یکی پهلوی تو نشسته است و آن کتاب را کژ می خواند. هیچ توانی آنرا تحمل کردن؟ ممکن نیست. و اگر آنرا نخوانده باشی، تو را تفاوت نکند – اگر خواهی کژ خواند و اگر راست، چون تو کژ از راست تمیز نکرده ای ( مقالات مولانا – فیه ما فیه)

قضاوت دیگری را، در گاههایی که بلند است و جدی، در گاههایی که گزنده است و نشانه رونده، در گاههایی که پرسشگر است و ویران کننده شماتت می کنند. توجیهات بسیار مشابه اند: انسان بزرگوار کسی است که قضاوت نکند، کسی است که دیگران را آنطور که هستند بپذیرد، زیرا که صحبت همه از تفاوت است و هیچ ایده ای بر ایده دیگر برتری ندارد. که درست و غلط، زیبنده و نازیبنده، سطحی و غیرسطحی، اصیل و قلابی، شگرف و محقر، همه نسبی اند.که انسانها آزادند و باید به این آزادی احترام گذاشت چراکه همه ما به دنبال دموکراسی هستیم و آزاد اندیشی.

قضاوت نکردن این مدعیان آزاد اندیشی و نسبی گرایی اما آیا حاصل پختگی این ایده است؟ حاصل مشاهده کردن و دریافتن تفاوتها و آنگاه کام برگرفتن به حکم اینکه انسانها تنها متفاوتند؟و یا حاصل کاهلی نگاه پرسشگر است؟ حاصل کژی و بی بضاعتی سنجه هایی که همه چیز را یکسان می سنجند و عقیم از طرح تردیدی که پرسش از چرایی می کند، به سهولت و ایمنی خنثی بودن و سهل انگاشتن پناه می برد، به تصویر اغواکننده انسان ِ متمدنی که پذیرا است و کسی را نمی رنجاند، و به همه چیز به دیده احترام می نگرد. اما حتی این انسانهای متمدن ِ پذیرا هم در بزنگاههایی عنان از کف می دهند، و این سوال در تمنای پاسخ می ماند که آیا پیشتر هم می دیدند و دم در می کشیدند؟ و یا اینک که شکافها اینقدر عمیق شده اند و سهل برای دیده شدن، و تفاوت ها دایره اعتقاد و باورهای مقدسشان را به آشوب می کشند، دیگر گاه گاهِ خاموش نشستن نیست که اینک جهادی بزرگ در راه است؟!

قضاوت کردن برای من به نوعی متهورانه است، چراکه در جریان قضاوت، اندیشه قضاوت کننده هم از گزند گی و پویایی مصون نمی ماند. به چالش کشیدن نگرشی بدون به چالش کشیده شدن قضاوت کننده ممکن نیست (مگر آنکه غرولند کردنهای خاله زنکی و دخترانه را هم در زمره قضاوت کردن جمع بزنیم). البته این پویایی و گزندگی شاید تنومندی این را ندارد که اندیشه قضاوت کننده را همچون برسازه ی ِگفتگویی دو سویه آبستن کند، و گرچه قضاوت کننده در مقام تبیین، به قول لکان نسبت به حقیقت میل پنهان خویش ناآگاه است، اما فی الواقع این فقدان شناخت که برسازنده سوژه است به نوعی به بازشناخت و نقد درونی ایده قضاوت منتهی می شود.

|
spacer